رمان رسوب
نویسنده : SunDaughter☼ کاربر انجمن نودهشتیا
تعداد صفحات پی دی اف: ۵۹۱
خلاصه: دختری از جنس دختران ۲۱ ساله … در آروزهای ۲۱ سالگی! در عمق جوانی ، پر از رویاهای تهی ! دختری همرنگ من … تو … و دیگران!
درفراز زندگی و فرود روزمرگی… در چنگ خاموش عشق یا هوس؟ شاید در عمق حسرت ! اسیر در چاک دهان ها ، بی فرهنگی ها !
در لفافه ی کلمات ، سفسطه ها … فلسفه ها … علت ها… معلول ها … رسم ها! در شکست پوچ خاطرات ! در مرز فرو دست سنت ها …طبقات … هوای نا ابد حرفها ، قول ها … در شمارش حضور و اولویت ها… اول بودن ها … دوم شدن ها …!سراب نمیشود… تمام نمیشود … فقط رسوب میشود !
رمان رقاصه نفرت
نویسنده *نغمه -ریحانه اسدی -فریال
تعداد صفحات: 120
خلاصه :داستان درباره یک دختر کنجکاو وشاده که به تازه گی شده خبر نگار یک مجله معروف شده ..زندگی اروم ودلنشینی داره ولی هیچ وقت یک زندگی خوب مطلق نمی مونه ..دختری که ایدز میگیره ونفرت تموم وجودشو پر میکنه ..اتش خشم کینه ونفرت مثل درختی سراسر وجودشو پر میکنه…. جوری که وجودش پر از انتقام میشه و…..
یک رمان سراسر هیجانی رو داریم ..حوصلحه کنید وبخونید …پایانش خوشه
ژانر : اجتماعی … عاشقانه ..هیجانی ..
رمان عشق شفق
نوشته: زهرا.م کاربر انجمن نودهشتیا
تعداد صفحات: ۳۹۸
🚫🚫 رده سنی +١٨
خلاصه:ماجرا درمورد یه زن مطلقه است به اسم شفق که چند سالی از طلاقش گذشته و شوهرش بهش *** کرده و متأسفانه بطور کامل از زندگی شفق بیرون نرفته… با ورود پسرخاله از فرنگ برگشته و خواستگاری خاله اش از شفق همه چیزبهم میریزه وبدتر از همه اینکه خانواده شفق جواب مثبت دادن در حالی که شفق خودش عاشق مردیه به اسم مهراب.
شفق هیچ راه فراری از این نامزدی نداره… اما اتفاقی میفته که همه رو شوکه میکنه و….
داستان از زبون شفق گفته میشه وگه گاه از زبون پسر خاله شفق یعنی شاهین
رمان نه دیگه نمی بخشم
به قلم :نازنین آقایی
تعداد صفحات: 181
خلاصه رمان:من را شراره نام نهاده اند … زیرا پدرم اعتقاد داشت با شراره های آتش وجودم در هنگام تولد زندگیش را به آتش کشیده ام … من را شراره صدا زدند خواهر و برادری که مگسان دور شیرینی بودند و هرچه پدر میگفت گوش می نهادند من شراره بودم و آنها برای خاموش کردن شعله های درونم با نفرت و آزارهایشان آبی می شدند بر روی آتش وجودم …. حال مردی میگوید با شراره های عشق شعله کشیدم وجودش را مردی که خود خاکسترم کرد و چیزی از من باقی نگذاشت
رمان بی همسرای
نوشته: saharparichehr کاربر نودهشتیا
تعداد صفحات: 302
خلاصه: داستان زندگی چند زن و مشکلات به وجود آمده از ازدواج آنها. ازدواج هایی که عادی نبوده و زندگی رو برای زنهای داستان سخت کرده.
حالا باید این زنها گلیم خودشون رو از آب بکشند بیرون که بعضی هاشون تنهان و بعضی هاشون هم شاید کسی رو داشته باشند اما….پایان خوش
پ.ن: برداشتی آزاد از زندگی واقعی چند زن…
رمان دو تخس شیطون
نویسنده : Kiyana.rp
تعداد صفحات : 35
منبع: کانال کافه تک رمان
خلاصه:یه اتفاق مگه میتونه زندگی ادماروعوض کنه؟یه کل کل مگه میتونه به عشقی سوزان وصل بشه؟؟ تنفر؟عشق؟مگه میشه؟ این داستان داستان تنفری،که به عشقی سوزان تبدیل شد،دوتخسی که عاشق شدن دوتخسی که یکی عاشق بود یکی به عشق اعتقاد نداشت ولی بلاخره هردوگرفتارحصارعشق شدن ولی همه چیز اونطوری که فکر می کردن پیش نرفت و.... .
رمان آخرین بوسه
نوشته: مهسا۹۳
تعداد صفحات: 500
خلاصه:آروشا راد دختری شر و شیطونه که سختی های روزگار توی دوران کودکیش نتونست این روحیش رو ازش بگیره
تا اینکه خودخواهانه دل یه عاشق رو میشکنه ، ماه ها و روز ها میگذرن و` آه` عاشق گریبانشو میگیره ، کسانی سر راهش قرار میگیرن که برخی زندگیش رو سخت تر و پر فراز و نشیب میکنن و برخی راه رو براش هموار میکنن و عشقی که فراغ چندین ساله رو به همراه داره و در نهایت آخرین ***…. آروشا چگونه با این سختی ها مقابله میکنه؟…
رمان خون اشام مرموز جلد اول
نویسنده: ال.جی.اسمیت
تعداد صفحات: ۱۲۶
ژانرترسناک فانتزی
خلاصه:پاپی دختری شانزده ساله است که برادری دوقلو به اسم فیلیپ دارد و دختری بسیار شاد و سرزنده است که در 5 سالگی وقتی تعدادی از بچه های بزرگتر جیمز رو اذیت می کردند به کمکش می ره و از او اون موقع، پاپی و جیمز بهترین دوستان هم هستند اما در اولین روز تعطیلات تابستانی متوجه می شن که پاپی سرطان داره و خیلی زود قراره بمیره و ...
رمان می تراود مهتاب
نویسنده : مریم رضاپور
تعداد صفحات : 335
خلاصه :در مورد دختر شیطونی به نام مهتاب که با مادر و مادر بزرگش زندگی میکنه طی حادثه ای عاشق شایان پسر همسایه ای که به تازگی به محله اونا اومدن میشه اما فکر میکنه شایان هیچ علاقه ای به اون نداره و برای همین از لج اون با برادر شایان .شروین ازدواج میکنه که بعد از مدتی میفهمه شروین یه جاسوس و خلاف کار برای همین تصمیم به برگشت میگیره که متوجه میشه حامله است در این حین شایان .......پایان خوش
نام کتاب:رمان سرنوشت دو همسان
نویسنده: raha*m برای.
خلاصه: داستان تنهاییای یه دختر ، یه دختر که با وجود آدمای اطرافش تنهاست…. وجودش عجین شده با تنهایی …. همه ازش میخوان که مقاوم باشه، که با سرنوشت بجنگه ولی مگه یه دختر چقدر توان داره؟ …. اون منتظره منتظر روزی که بازی سرنوشت باهاش تموم بشه و به آرامش برسه، یه آرامش ابدی ….
رمان اسطوره
نویسنده : پگاه
ژانر : عاشقانه
خلاصه:شاداب ترم سه مهندسی عمران دانشگاه تهران درس می خونه ..با وضعیت مالی خانوادگی بسیار ضعیف…که برای کمک به مادرش در مخارج خونه احتیاج به یه کار نیمه وقت داره…تبسم دوستش اونو برای کار منشی گری در یک شرکت تبلیغاتی که متلعق به مردی به اسم دیاکو هستش معرفی می کنه..شاداب هم از همون روزهای اول دانشگاه با یه اتفاق عاشق دیاکو شده بوده در صورتی که دیاکو اونو اصلا نمی شناخته…پس…
پایان خوش
خلاصه:
داستانی زییا که داستان زندگی یک دختر درد کشیده و فقیر را به تصویر میکشد.
داستان دختری که بخاطر پانصد هزار تومان فروخته میشود.
فروخته میشود به یک مرد سن و سال دار.
این مرد چهار پسر دارد و در این بین، دو نفر از پسرهای این آقا، عاشق دخترک قصهی ما میشوند.
یکی با خشم، عصبانیت و شکنجه دادن دخترک عشق خود را نشان میدهد ولی پسر بعدی با عشق و محبت.
کدام یک پیروز میشود؟ کدام یک قوی تر است؟ عشق پیروز میشد یا قدرت؟
دخترک قصه کدام را انتخاب میکند؟
نویسنده:طناز بیگدلی
ژانر: عاشقانه اجتماعی
خلاصه:داستان درباره دختری به نام آتریساس که هجده سالشه و فکر می کنه قلبش برای عاشقی ساخته نشده و به خاطر رشتش که عکاسیه و
کار عکاسی که برای مجله هنری دفتر دوست پدرش انجام می ده با ماهان کاشفی که پسری خوشگذران و بی بند و باره آشنا می شه و
سرنوشت چند بار این دو رو باهم رو به رو می کنه تا این که ماهان به عشقش اعتراف می کنه و آتریسا به خاطر حوادثی که پیش میاد
مجبور به گفتن دروغی می شه که باعث نابودی زندگی هر دو می شه و….آیا عشق آن قدر قدرتمنده که این دو رو به هم برسونه یا
سرنوشت زندگی این دو رو به بازی می گیره؟
نویسنده: م.علیزاده
خلاصه رمان: به جهت علاقه ای که به خواندن رمان داشتم، در طول عمرم رمان های زیادی خوانده ام، نوشته های زیبایی که قلم نویسندگان آنها را تحسین میکنم. و در یک جمله میتوان گفت که همه ی آنها به موضوع عشق پرداخته بودند. عشقی که ناکام ماند، یا عشقی که به رسیدن ختم شد، عشقی که بعد از بهم رسیدن نابود شد و عشقی که بعد از بهم رسیدن کامل شد. به همین دلیل تصمیم گرفتم وقتی برای اولین بار دست به قلم میبرم تا رمانی را بنویسم، از عشقی سخن بگویم که چه بخواهیم چه نخواهیم در کنارمان است. فقط محبت میتواند آنرا به ما نزدیک تر کند و البته کمی توجه!
توجه به کسی که خالق ماست. به کسی که بی اندازه دوستمان دارد. و حتی توجه به خانواده هایمان، به عزیزانی که در کنارمان هستند، برای رسیدن به آنها هیچ تلاشی نکرده ایم اما برای صمیمی تر کردن روابطمان با آنها باید تلاش کرد.
از عشقی نوشته ام که کمتر به آن پرداخته شده است…
منبع:رمان سیتی
لینک دانلود |