نویسنده رمان: الناز دادخواه*ژانر:ترسناک*تعدادصفحات:275
خلاصه رمان : همیشه به دنبال چیزهای مرموز و عجیب بود.
هیچ وقت ترس مانع کشف کردنش نمی شد.
دنبال هر رد و موضوع جالبی می رفت تا به نتیجه برسد.
همین موضوع ها سرنوشتش را عوض کرد و کنجکاوی بیش از حدش منجر به یک درد پایان ناپذیر شد.
دردی سخت و نفس گیر که از او یک آدم دیگر ساخت یک غریبه یک درنده…
رمان اسرار جنگل تاریک
نویسنده:Zohreh.s.p ژانر:ترسناک_هیجانی 73 صفحه
خلاصه: اسرار جنگل تاریک روی تخت جابجا شدم. به ساعت نگاه کردم؛ ده صبح بود. به سختی روی تخت نشستم.صدای آقای خرم می اومد؛ که داشت با مامان صحبت میکرد. رفتم سمت کمدم، شالم رو برداشتم؛ و سرم کردم. بلوزم رو مرتب کردم. در رو، بازکردم و؛ از اتاق رفتم بیرون. تازه به بالای راه پله
نویسنده : یاسمین.م ژانر: عاشقانه، اجتماعی، هیجان_انگیز و کمی جنایی
تعداد صفحات : 499
خلاصه :گلاره دختر تنها و افسرده ای است… گذشته ی تاریک و بدی دارد. آنقدر سیاه و زشت که سعی دارد فراموشش کند.بلاخره و همان طور که می خواهد یک اتفاق، زندگیش را عوض می کند و باعث می شود فرشته ی نجات و مرد زندگیش را پیدا کند …مردی که تنهاست، حتی از گلاره هم تنها تر … اما با تمام تنهایی هایش ، می شود نقطه ی شروعِ جاده ی زیبا و سرسبزی در کویر زندگیِ گلاره.همه چیز خوب نمی ماند و اتفاقاتی برایش می افتد. اتفاقاتی که گلاره را تا سر حد مرگ می ترساند…ترسِ از دست دادن دوباره ی همه چیزش…ترس از تکرارِ مکررات…!برای نجات دادن زندگیش تنها یک کار می کند؛اشتبـــــاه!🔸
نویسنده: سمیرا ژانر: عاشقانه-کلکلی
خلاصه :اتفاقات این داستان بخش بندی شده هر چی جلوتر بریم واضح تر میشه برای همین نمیشه زیاد در موردش توضیح داد چون داستان لو میره … این داستان در مورد دختری از قشر بسیار ضعیفه که به طریقی به کامپیوتر دسترسی پیدا میکنه و از طریق چت با رسا اشنا میشه و این وسط اتفاقاتی میفته که زندگیشو کلا عوض میکنه و تحت شعاع قرار میده و با عث میشه بزرگترین راز زندگشو بعد از 22 سال بفهمه …….پایان خوش
نویسنده:میر حسن محمدپور
ژانر:هیجانی-ترسناک
تعداد صفحه:100
خلاصه:کتاب پیش رو به ژانر وحشت با محتوای متافیزیک، از تقابل و ماجراهای متوالی انسان و جن پرده برمی دارد. دنیایی سرشار از هیجان و کنشهای خارق العاده.
نام رمان: کال
نویسنده:نگار1383
ژانرعاشقانه ،اجتماعی
تعداد صفحات:60
خلاتصه: کال درد را حس میکنم در جزء جزء بدنم. نفس که میکشم چهرهاش را به یاد میآورم هنوز خودم را نباختهام اما راس تش را بخواهی به اندازهی کافی درد کشیدهام؛ در کنار دیگران لبخند میزنم و پر شور میخندم. خندههایی مصنوعی که هر کس ببیند فکر میکند دردی نکشیدهام. تنها که میشوم
رمان پرنیان شب
نویسنده: پرستو.س
ژانر: تخیلی ، عاشقانه ، رازآلود
تعداد صفحات رمان ۲۶۳۶ صفحه
خلاصه:پرنیان شب داستان دنیای اطراف ما است، دنیایی از ناشناخته های خیال و واقعیت…
مینو، دختری که به طرز عجیبی با یک خالکوبی بر روی دستش رو به رو می شود.
یک خالکوبی که دنیای عادی اش را زیر و رو می کند و حقایقی را در رابطه با خانواده و دنیای اطرافش برایش نمایان می کند.
دنیای جدیدی که عشق، قدرت و خون، در آن حرف اول را می زند…
نام رمان:متاهل (جلد دوم)
نویسنده:سیده پریا حسینی
موضوع:عاشقانه
تعداد صفحات:815
منبع:یک رمان
خلاصه:به ظاهر همه چیز آرومه؛ اما حقیقتی که به دروغ برای دو خواهر عاشق داستان تعریف شده، سرباز میکنه. چند خانواده به تلاطم افتاده و توی این هیاهو، ثمرههای عشقشون به زندگی اونا اومده و عاجزانه به دنبال راهی برای خوشبختی هستن. توجه: این رمان جلد دوم رمان متاهل هستش؛ اگه جلد اول رو بخونین، راحتتر میتونین موضوع جلد دوم رو درک کنید.
نام رمان : متاهل
نویسنده : سیده پریا حسینی
ژانر : عاشقانه، تراژدی
تعداد صفحات : 648
خلاصه: هیچکس نمیدونه که عشق چهطور اونو پیدا میکنه و چهطور قلب سیاه شدهی پسری که از همه چی خسته هست رو دوباره زنده میکنه، پسر داستان ما معنی کلمهی خوشبختی رو خیلی وقته یادش رفته و تا میخواد اونو یاد بگیره خبری از گذشته و دروغی پوشالی همه چیز رو نابود میکنه… زنی که فیلسوف بوده و طرد شده؟! پسر داستان ما آرمان وقتی حقیقت رو میفهمه که نازنینش… متاهله…!
رمان های پیشنهادی: متاهل جلد دوم
رمان یاسمین
نویسنده: م.مودب پور
خلاصه:درباره ی پسری به اسم بهزاده که عاشق دختری به اسم فرنوش میشه.بهزاد پسری فقیر و دانشجوی پزشکی بوده و فرنوش دختری خوشگل و بسیار پولدار بوده و پسرخاله ش یکی از خواستگاران اون بوده و خودش رو نامزد فرنوش میدونسته اما از اونجایی که فرنوش عاشق بهزاده. تا اینکه مادر فرنوش که مخالف ازذواج این دو بوده از بهزاد میخواد که به دیدنش بیاد و اونجاست که از بهزاد میخواد که بگذاره فرنوش با پسر خاله ش ازدواج کنه و ………پایان تلخ...
نام رمان : معشوقه شیطان
نویسنده رمان : anita
ژانر رمان : ترسناک , عاشقانه , اجتماعی
تعداد صفحه : 612
خلاصه: اطرافیان پرنیا فکر می کنند که پرنیا به خاطر تجربه ی وحشتناک و دردآوری که داشته دچار اختلال های روانی شده و چیزهایی که می بینه و می شنوه صرفا توهم و از علایم بیماریشه.برای عوض کردن حالش اونو با دوستای خانوادگیشون به سفر می فرستن.غافل از این که دوستاشون به شدت به احضار جن و روح علاقه پیدا کرده اند.همین علاقه زمینه ساز آشنایی پرنیا با کسی می شه که معتقده ریشه ی تمام توهماتشه…
نویستده: M.MEDYA
صفحه:953
ژانر عاشقانه
خلاصه :نیلوفر بهرامی… دختری ساده ولی خودساخته که پس از شکست اولش تصمیم میگیره به دور از محیطی که این شکست رو براش رقم زده آینده ی جدیدی بسازه. آینده ای که آمیخته با اهداف و آرزوهاشه! به همین منظور وارد شهری میشه که هیچ تجربه و پیشینه ای از زندگیه توش نداره. غافل از اینکه همین شهر با تمام اتفاقات خوب و بدِ زندگیش عجین میشه و به طرز عجیبی آیندش رو رقم میزنه! درست همون وقته که زندگیش پر میشه از جزر و مدهای شدید و پرخروش و داستانِ سیمرغ رو رقم میزنه! …پایان خوش
نویسنده : سحر67
ژانر : عاشقانه
تعداد صفحات : 399
منبع : نگاه دانلود
خلاصه: ﺍﯾﻦ ﺭﻣﺎﻥ ﻣﻦ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺩﺧﺘﺮﯼ ﺑﻪ ﺍﺳﻢ ﺑﺎﺩﻩ ﺩﺧﺘﺮﯼ ﻣﺜﻞ ﺑﺎﺩﻩ …ﻣﺜﻞ ﯾﻪ ﻧﺴﯿﻤﻪ …ﺩﺧﺘﺮ ﻗﺼﻪ ﻣﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﻣﻬﺮﺑﻮﻥ ﻏﺮﻭﺭ ﻧﺪﺍﺭﻩ …..ﻭﻟﯽ ﯾﮑﻢ ﻟﺠﺒﺎﺯ ….. ﻋﺎﺷﻘﻪ ..ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﻭﺭ ﻋﺎﺷﻘﻪ …ﻋﺎﺷﻘﻪ ﭘﺴﺮﻋﻤﺶ ﺍﻣﯿﺮﻋﻠﯽ….ﺍﻣﯿﺮﻋﻠﯽ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﺸﮏ …ﺳﺮﺩ …ﻣﻐﺮﻭﺭ…ﮐﻨﺴﻞ ﮐﻨﻨﺪﺱ …ﻭﻟﯽ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﻗﺼﻪ ﻣﺎ ﺩﻭﺳﺘﺶ ﺩﺍﺭﻩ ﺧﯿﻠﯽ ﺯﯾﺎد …ﭘﺎﯾﺎﻥ ﺧﻮﺵ
ژانر:معمایی، عاشقانه، اجتماعی
تعداد صفحات:307
منبع:یک رمان
خلاصه: پزشک موفقی در بخش اورژانس بیمارستانی مشغول به کار است و در محل کارش در یک نگاه دلباخته ی بیماری میشود؛ ازسوی دیگر، به یک باره فرد ناشناس و مرموزی وارد زندگی پُر مشغلهی دکتر محبی میشود که او و زندگی اش را با چالشهای متفاوتی مواجه میکند
ژانر:ترسناک
نویسنده : soroosh-007کاربر انجمن نگاه دانلود
منبع:نگاه دانلود
خلاصه :نامه ناشناسی به خانه نریمان فرستاده می شه . این نامه او را به یک مهمانی بزرگ دعوت می کنه . اما وقتی به این جشن می ره ، می فهمه که همه چیز اونطوری که فکرش رو می کرد نیست و … .هشدار : این رمان داری صحنه های به شدت دلهره آور و ترسناک می باشد .امیدوارم از خوندنش لذت ببریید .
لینک های دانلود:
رمان در آغوش رویا
ژانر: عاشقانه
نویسنده رمان: مریم صمدی
تعداد صفحات رمان: ۵۱۰
خلاصه رمان : شیدا چهار برادر دارد، سیاوش که از همه بزرگتر است به شدت شیدا را دوست دارد.
شیدا نمی داند چرا او این همه نگران او هست.وقتی جنگ می شود، چهار برادر به جنگ می روند، شیدا هم که پرستار است به جبهه می رود.سیامک برادر شیدا در جبهه مفقود می شود.شیدا که از سیاوش قول گرفته بود همه برادرانش را سالم بازگرداند به دلیل این اتفاق با سیاوش قهر می کند.و مدت ها افسرده می شود.در یک عملیات او در درمانگاه با دکتر حمید پایدار تنها می ماند و دکتر او را به روستایی در کردستان می برد تا بتواند با نیروها تماس بگیرند و از آنجا بیرون بروند.در این میان اتفاقاتی می افتد که شیدا تصمیم می گیرد با دکتر ازدواج کند.ولی سیاوش با این ازدواج مخالفت می کند و…
رمان کی فکرشو میکرد؟
نویسنده : دختر باران کاربر
خلاصه :این داستان، داستان غروره… داستان عشق… داستان یه دختر با یه گذشته که خودش باهاش کنار اومده اما اطرافیانش هنوز فراموش نکردن، یه دختر از جنس احساس که نگاهش برای خودشم غریبه است… داستان دختری که خودشم روزایی رو که اهمیت میداد فراموش کرده… این داستان، داست یه پسرم هست، یه پسر که گذشته اشو فراموش کرده و ولی میخواد آینده اشو خودش بسازه. داستان یه پسر که برای پر کردن خلاء افکارش به رقص و موسیقی رو آورده. این داستان؛ در مورد این دختر و پسره که رو به روی هم قرار میگیرن! دختر و پسری که با روش خودشون با مشکلاتشون مبارزه میکنن، این داستان قراره عشق و احساسو محک بزنه. قراره دختر قصه رو عوض کنه، قراره پسر قصه رو مرد کنه… این قصه حرفای نگفته زیاد داره…