شهر رمان

بهترین رمان ها را از شهر رمان رایگان دانلود کنید شهر رمان بهترین کتابخانه مجازی با برترین رمان های عاشقانه،ترسناک،پلیسی،طنز،کلکلی و غیره میباشد

شهر رمان

بهترین رمان ها را از شهر رمان رایگان دانلود کنید شهر رمان بهترین کتابخانه مجازی با برترین رمان های عاشقانه،ترسناک،پلیسی،طنز،کلکلی و غیره میباشد

شهر رمان
شهر کتاب مرکز دانلود رایگان رمان های عاشقانه ، ترسناک ، طنز ایرانی و خارجی
رمان برای اندروید
رمان برای ایفون
رمان با فرمت پی دی اف
بایگانی

۶۹ مطلب با موضوع «رمان و کتاب :: اجتماعی» ثبت شده است

رمان اسطوره       

نویسنده:پگاه  ژانر: عاشقانه-اجتماعی   تعداد صفحات:681

خلاصه:دانلود رمان اسطوره زیر باران…زیر شلاق های بی امان بهاره اش…ایستادم و چشم دوختم به ماشینهای رنگارنگ وسرنشین های از دنیا بی خبرشان…! دستم را به جایی بند کردم که مبادا بیفتم و بیش از این خردشوم…بیش از این له شوم…بیش از این خراب شوم …!صدای بوق ماشینها مثل سوهان…یا نه مثل تیغ !….یا نه از آن بدتر…مثل یک شمیشیر

نویسنده:آمنه آبدار   ژانر: عاشقانه ، اجتماعی  تعداد صفحات:150

خلاصه:من نیازم یه دختر معمولی، مثل همه دخترا نه شیطونم نه زبون دراز، نه آرومم نه خجالتیمعمولی معمول و زندگیم حماقتای زیادی کردم، حماقتایی که مستقیم تو آینده ام تاثیر گذاشتنخودمو باختم، اسیر غم شدم؛ قضاوت شدم… آبروم؟! آبرویی واسم نموند، دیر فهمیدم که نباید خودمو ببازم، ولی بالاخره تونستم!

   

رمان های پیشنهادی:

رمان در اغوش رویا    رمان دریا

 

نویسنده شادی   ژانر: عاشقانه،تخیلی،اجتماعی  تعداد صفحه:300

خلاصه:همین طور که دهنش باز بود موهامو که بافته بودم کششو در آوردم و توی دهنش چپوندم.عصبانی کش رو بیرون آورد و از پنجره پرتش کرد بیرون وداد کشید:«تو چیکار کردی؟» خونسرد به پشتی صندلی تکیه دادم و گفتم:«کشمو توی ده نت کردم!»

  

رمان های پیشنهادی:

 رمان اخرین بوسه    رمان می تراود مهتاب

 

 

نویسنده:فیروزه شیرازی   ژانر: عاشقانه ، اجتماعی  تعداد صفحات:264

خلاصه:روزی که دنیا آمدم، آسمان هم دلش گرفته بود. صدای رعد و برق، با فریادهای دردآلود مادرمهم‌نوایی می‌کرد. روزی که ابرها برای دنیا آمدنم، برای سرنوشت دختری که با درد و غم زاده شد، گریست. روزی که ورودم به این دنیا، آغازِ ستم‌هایی بود که روزگار بر سرم آوار کرد. گویا ناف وجودم را عجین شده

   

رمان های پیشنهادی:

رمان رکسانا(م.مودب پور)     رمان سیمرغ

نویسنده:نیلو - ج    ژانر: عاشقانه ، اجتماعی

خلاصه: چند وقت ایست حس پوچی دارم، حس مزخرف بودن،مزخرف بودن خودم، زندگی ام، روزگارم،حتی اطرافیانم هم، همه مزخرف شده اند.نه نه ببخشید، همه راخط زدم، دوباره می‌نویسم ، قلم در دست میگیرم که بنویسیم . اما چه بنویسم ؟همه‌ی چیز چِرت شده اند، چه چیزی برا نوشتن دارم

   

رمان های پیشنهادی:

رمان حریر و آتش     رمان پرنیان شب

 

نویسنده : یاسمین.م    ژانر: عاشقانه، اجتماعی، هیجان_انگیز و کمی جنایی

تعداد صفحات : 499

خلاصه :گلاره دختر تنها و افسرده ای است گذشته ی تاریک و بدی دارد. آنقدر سیاه و زشت که سعی دارد فراموشش کند.بلاخره و همان طور که می خواهد یک اتفاق، زندگیش را عوض می کند و باعث می شود فرشته ی نجات و مرد زندگیش را پیدا کند مردی که تنهاست، حتی از گلاره هم تنها تر اما با تمام تنهایی هایش ، می شود نقطه ی شروعِ جاده ی زیبا و سرسبزی در کویر زندگیِ گلاره.همه چیز خوب نمی ماند و اتفاقاتی برایش می افتد. اتفاقاتی که گلاره را تا سر حد مرگ می ترساندترسِ از دست دادن دوباره ی همه چیزشترس از تکرارِ مکررات!برای نجات دادن زندگیش تنها یک کار می کند؛اشتبـــــاه!🔸

  

نویسنده: لیلی زمانی      ژانر:اجتماعی   صفحات : 118    منبع:کافه تک رمان

خلاصه :یه دختر محکم ک با مرگ مادرش دنیاشم خراب میشه..مجبور میشه با پسر عموش ک یه پسر هوسباز و زورگوهه ازدواج کنه اونم بخاطر برادرش ..خیلی اتفاقا میفته ولی دختر قصه ما سعی میکنه محکم بمونه 

   

رمان یاسمین

نویسنده: م.مودب پور

خلاصه:درباره ی پسری به اسم بهزاده که عاشق دختری به اسم فرنوش میشه.بهزاد پسری فقیر و دانشجوی پزشکی بوده و فرنوش دختری خوشگل و بسیار پولدار بوده و پسرخاله ش یکی از خواستگاران اون بوده و خودش رو نامزد فرنوش میدونسته اما از اونجایی که فرنوش عاشق بهزاده. تا اینکه مادر فرنوش که مخالف ازذواج این دو بوده از بهزاد میخواد که به دیدنش بیاد و اونجاست که از بهزاد میخواد که بگذاره فرنوش با پسر خاله ش ازدواج کنه و ………پایان تلخ...

     

رمانهای پیشنهادی:  رمان نیلوفرانه  رمان رسوب

 نام رمان : معشوقه شیطان

 نویسنده رمان : anita

 ژانر رمان : ترسناک , عاشقانه , اجتماعی

تعداد صفحه : 612

خلاصه: اطرافیان پرنیا فکر می کنند که پرنیا به خاطر تجربه ی وحشتناک و دردآوری که داشته دچار اختلال های روانی شده و چیزهایی که می بینه و می شنوه صرفا توهم و از علایم بیماریشه.برای عوض کردن حالش اونو با دوستای خانوادگیشون به سفر می فرستن.غافل از این که دوستاشون به شدت به احضار جن و روح علاقه پیدا کرده اند.همین علاقه زمینه ساز آشنایی پرنیا با کسی می شه که معتقده ریشه ی تمام توهماتشه…

       

رمان های پیشنهادی:   رمان زرد      رمان تلنگر سیاه

نویسنده:I.Yasi

ژانر:معمایی، عاشقانه، اجتماعی

تعداد صفحات:307

منبع:یک رمان

خلاصه: پزشک موفقی در بخش اورژانس بیمارستانی مشغول به کار است و در محل کارش در یک نگاه دلباخته‌ ی بیماری می‌شود؛ ازسوی دیگر، به یک باره فرد ناشناس و مرموزی وارد زندگی پُر مشغله‌ی دکتر محبی می‌شود که او و زندگی   اش  را با چالش‌های متفاوتی مواجه می‌کند

       

نام رمان : سرگذشت یک شبح

نویسنده : : Reric کاربر انجمن یک رمان

ژانر: تخیلی، ترسناک

تعداد صفحات : 55

خلاصه: داستان درباره‌ی یه پسر سیزده ساله به اسم انرونه که مجبور می‌شه به خاطره نجات پسر عموش جیمی، پا به دنیای تاریکی بذاره و از زندگی انسانیش خداحافظی کنه؛ اما آیا می‌تونه جیمی رو نجات بده؟

 

         

 

رمان نیلوفرانه

نویستده:عطیه.س

ژانر:عاشقانه-اجتماعی

خلاصه:ظاهرا که فقط افت فشاره ولی برای اطمینان بیشتر یه چکاپ کامل نوشتم سردرد داره که مسکن تزریق شدهعماد چراغ قوه اش را در آورد پلکهایش را پایین کشید و به آنها نگاه کرد با گوشی اش ضربان قلبش را گوش کرد و نبضش را گرفت عصبی شدی ؟

 

         

 

رمان رسوب
نویسنده : SunDaughter☼ کاربر انجمن نودهشتیا
تعداد صفحات پی دی اف: ۵۹۱
خلاصه: دختری از جنس دختران ۲۱ ساله … در آروزهای ۲۱ سالگی! در عمق جوانی ، پر از رویاهای تهی ! دختری همرنگ من … تو … و دیگران!
درفراز زندگی و فرود روزمرگی… در چنگ خاموش عشق یا هوس؟ شاید در عمق حسرت ! اسیر در چاک دهان ها ، بی فرهنگی ها !
در لفافه ی کلمات ، سفسطه ها … فلسفه ها … علت ها… معلول ها … رسم ها! در شکست پوچ خاطرات ! در مرز فرو دست سنت ها …طبقات … هوای نا ابد حرفها ، قول ها … در شمارش حضور و اولویت ها… اول بودن ها … دوم شدن ها …!سراب نمیشود… تمام نمیشود … فقط رسوب میشود !

 

         

 

  رمان رقاصه نفرت  
نویسنده *نغمه -ریحانه اسدی -فریال
تعداد صفحات: 120
خلاصه :داستان درباره یک دختر کنجکاو وشاده که به تازه گی شده خبر نگار یک مجله معروف شده ..زندگی اروم ودلنشینی داره ولی هیچ وقت یک زندگی خوب مطلق نمی مونه ..دختری که ایدز میگیره ونفرت تموم وجودشو پر میکنه ..اتش خشم کینه ونفرت مثل درختی سراسر وجودشو پر میکنه…. جوری که وجودش پر از انتقام میشه و…..
یک رمان سراسر هیجانی رو داریم ..حوصلحه کنید وبخونید …پایانش خوشه
ژانر : اجتماعیعاشقانه ..هیجانی ..

 

         

رمان عشق شفق  
نوشته: زهرا.م کاربر انجمن نودهشتیا
تعداد صفحات: ۳۹۸
🚫🚫 رده سنی +١٨
خلاصه:ماجرا درمورد یه زن مطلقه است به اسم شفق که چند سالی از طلاقش گذشته و شوهرش بهش *** کرده و متأسفانه بطور کامل از زندگی شفق بیرون نرفته… با ورود پسرخاله از فرنگ برگشته و خواستگاری خاله اش از شفق همه چیزبهم میریزه وبدتر از همه اینکه خانواده شفق جواب مثبت دادن در حالی که شفق خودش عاشق مردیه به اسم مهراب.
شفق هیچ راه فراری از این نامزدی نداره… اما اتفاقی میفته که همه رو شوکه میکنه و….
داستان از زبون شفق گفته میشه وگه گاه از زبون پسر خاله شفق یعنی شاهین

رمان تن پوشی از اجبار جلد اول
نوشته: الف.نهادمهر کاربرنودهشتیا
تعداد صفحات: 743

خلاصه رمان :تعویض ناخواسته ی زندگی دو زن آنها را مجبور میسازد تا با اجبارهای پیش رو بجنگند اما زمانی که همه چیز به عقب برگردد آیا آنها میتوانند از نو آغاز کنند ؟


     

 رمان تو هنوز اینجایی
نویسنده : مهسا نجف زاده
تعداد صفحات: 326
خلاصه داستان:
دختری برای این که پدرش رو از ورشکستگی نجات دهد با پدر شوهر آینده اش قرار میذاره که اگه اون طلب پدرش رو پرداخت کنه در عوض اون با پسرش که به دختره علاقه داره ازدواج کنه ولی دختره هیچ حسی به پسره نداره...پایان خوش

      

نام کتاب: رمان قلبم طاقت بیار

نویسنده : بیتا منصوری
ژانر: عاشقانه، غمگین، اجتماعی، معمایی، درام و کمی پلیسی

خلاصه:

 زندگی کردم با این سختی
سختی نگویم این غم است
غم از دست دادن روحم،جانم
این زندگی نیست رگبار غم است

داستانی زییا که داستان زندگی یک دختر درد کشیده و فقیر را به تصویر می‌کشد.
داستان دختری که بخاطر پانصد هزار تومان فروخته می‌شود.
فروخته می‌شود به یک مرد سن و سال دار.
این مرد چهار پسر دارد و در این بین، دو نفر از پسرهای این آقا، عاشق دخترک قصه‌ی ما می‌شوند.
یکی با خشم، عصبانیت و شکنجه دادن دخترک عشق خود را نشان می‌دهد ولی پسر بعدی با عشق و محبت.
کدام یک پیروز می‌شود؟ کدام یک قوی تر است؟ عشق پیروز می‌شد یا قدرت؟
دخترک قصه کدام را انتخاب می‌کند؟

         

نام کتاب : چند لحظه عاشقم باش

نویسنده:طناز بیگدلی

ژانر: عاشقانه اجتماعی

خلاصه:داستان درباره دختری به نام آتریساس که هجده سالشه و فکر می کنه قلبش برای عاشقی ساخته نشده و به خاطر رشتش که عکاسیه و
کار عکاسی که برای مجله هنری دفتر دوست پدرش انجام می ده با ماهان کاشفی که پسری خوشگذران و بی بند و باره آشنا می شه و
سرنوشت چند بار این دو رو باهم رو به رو می کنه تا این که ماهان به عشقش اعتراف می کنه و آتریسا به خاطر حوادثی که پیش میاد
مجبور به گفتن دروغی می شه که باعث نابودی زندگی هر دو می شه و….آیا عشق آن قدر قدرتمنده که این دو رو به هم برسونه یا
سرنوشت زندگی این دو رو به بازی می گیره؟